امشب دلم را می تکانم پیش پایت
چیزی ندارم من بجز این دل برایت
امشب گلوی زخمی ام را می سرایم
یعنی تمام غربتم را در هوایت
می خواهم امشب سالها خاموشی ام را
آرام بـــــردارم بــــــریزم در صـــــــــدایت
ای با دل من آشناتر از من ای خوب
دیری است تنها مانده اینجا آشنایت
دیری است بی تو کلبه ام تاریک مانده است
بگشـــــای بر من روزنـــــی از چشــم هایت
چشم انتظار چشم زیبای تو تا چند
تا چند محــــروم از نگاه دلــــربایت
بر من اگر یک لحظه می تابید چشمت
در زیر شمشیر تو می گشتم فدایت
وقتی نگاه شرقی ات می بارد از مـــهر
من کیستم؟ خورشید می افتاد به پایت
}نیوشا{
سلام به یکی از کارات عمل کردم اینم آدرس وب جدیدم حتما بیا
نوکریم
سلام دوست عزیز ممنون از اینکه سر زدی ..
وبت زیبا ست تبریک میگم یکم تنهایی اما نگران نباش من به هر سه وبت سر میزنم موفق باشی و ممنون از تو
سلام...معذرت که دیر اومدم...
واقعا متاسف بابت دوستتون...